سالهاست کور شده ایم قرنهاست که کر گشته ایم حتی صدای طپش قلب خویش را از یاد برده ایم سالهاست که قلب را انکار کرده ایم و در سر زندگی می کنیم سالهاست که بودن را با ماندن اشتباه گرفته ایم
دوستت دارم را بر زبان نمی آوریم, چرا که از
تنهایی می ترسیم. دل نمی بندیم چون از شکسته شدن قلبمان می ترسیم. از عشق فرار می
کنیم, چرا که از جدایی می ترسیم. از ابراز احساساتمان می گریزیم و تمام عمرمان را
در انتظار یک عشق اصیل سپری می کنیم. از تنهایی می ترسیم و همیشه تنهاییم... آه که
چقدر دلتنگ کننده است ترس ما از ازدست دادن چیزی که واقعا نداریمش... چه رنج بی
پایانی
.
.
سلام
وبلاگ نورسیده مبارک
ببخشید وبلاگمو یادم رفت بذارم
به جای حال در آینده زندگی می کنیم، با خودمون روراست نیستیم...
بد تر از همه اینکه وانمود می کنیم که رو راستیم نه تنها با خودمون بلکه با بقیه هم روراستیم
سلام دوست عزیز...
مطلب زیبایی نوشته بودی...
اینجور که معلومه انگار تازه وبلاگتو راه انداختی،خوش اومدی....
برات در ادامه آرزوی موفقیت میکنم...Black13