گاهی شک می کنم به بودنم !
دلتنگ رفتنم ...
می روم ...
می روم با هزار حرف مانده در دل ...
با هزارو یک آرزوی مانده در گل ...
دیگر خسته از ماندنم !
نه کسی در انتظار من است ...
نه من در انتظار کسی!
نه عشقی برای فروختن دارم ...
نه پولی برای خریدن !
آنقدرگنگ گشته ام که دیگر خواب نیز نمی بینم !
حتی صدای دلم را نمی شنوم ...!
من فقط هیچ دارم و هیچ !!!
تا بخواهی قصه های پر از غصه دارم ...
حرفهای داغدار و به عزا نشسته دارم ...
تا دیروز مجنون قصه ها بودم ،
اما امروز کفنی برای خود ندارم!