تنهایم
در اتاقی پر از سکوت چراغهای رنگانگ
در هیاهوی بازی نقشهای رنگانگ کتاب های خفته در قفس
در میان دیوارهایی خالی از سفیدی
*****
دفتر آرزوهایم را ورق می زنم
چیزی جز صفحات سفید دست نخورده ، عایدم نمیشود
به راستی که سفیدی هم زیباست !
*****
همیشه منتظر بوده ام
منتظر روشنایی
سالهاست که برای رسیدن به نور دست و پا میزنم !
دلم میپرسد : هنوز در تا ریکی هستی ... ؟!!
خیلی خوب و رنگی بود! آفرین ادامه بده
ممنونم از تعریفت
بپا رنگی نشی دادا!
ز هرچه رنگ تعلق بگیرد آزاد نباش. اما به چیزهایی که رنگشان عوض میشه و مردم رو باهاش رنگ می زنن متعلق نباش!
ای بابا! دوباره داداش بزرگ بازی من گل کرد!
مرسی داداشی ! خدا سایتو از سر ما کم نکنه