اینجا دخترک خط میکشد بر ساحت زلال لحظه ..
بی آنکه تو را بنوشد.. سیراب توست ..
و بی آنکه دوستش داشته باشی از تو لبریز است ..
اینجا من م ..
که مغرورانه
داغ لحظه های عاشقانه م را مشق میکنم ..
بی آنکه بدانم
این عشق از کدام منبع نور
در دلم
_این پرهیاهوی کوچک_
نطفه بسته است ..
نمیدانم!
خداست شاید
خداست شاید
خدا!
کاش...